ماه آبی من

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

خب بریم که تعریف کنم از جدید‌ترین گندزدنم. نیل خیلی آدم حساسیه، درست به همون مقداری که من هستم. تولدش بیست و سوم خرداد بود و من از اول خرداد مدام تو فکر این بودم که چطور تولدش رو تبریک بگم یا چطور کادو به دستش برسونم. حتی به اونجایی رسیدم که هدیه رو انتخاب هم کرده بودم و می‌خواستم با پست براش بفرستم. یه متن بلندبالای حرف دلی هم براش نوشتم تا بهش بگم که چقدر برام عزیزه. کادو فرستادنم بنا بر دلایلی که مایل نیستم بگم کنسل شد. از اونجایی که هم‌چنان قرنطینه هستم و شمار روز و شبام رو از دست دادم و شبا تا دیر وقت هم بیدارم و به جاش صبحا می‌خوابم، یه روز بیدار که شدم دیدم نیل استاتوس‌های تولدش رو گذاشته! اونجا بود که قاطی کردم و بدون گفتن یه تبریک خشک و خالی گوشی رو خاموش کردم و به روز مزخرفم ادامه دادم. از اینکه انقدر بد خورده بود تو ذوقم حسابی حرصم گرفته بود. از اون بدتر اینکه مدام با خودم می‌گفتم خاک تو سرت بلو حداقل می‌تونستی بهش یه زنگ بزنی. ولی من به معنای واقعی کلمه هییییچ کاری نکردم. هیچِ هیچ! و تا امروز با هم کلمه‌ای حرف نزدیم. امروز نیل خودش پیام داد و پرسید که آیا حالم بهتر شده یا نه. اول یه مقدار محتاطانه باهاش حرف زدم ولی بعد زدم به سیم آخر و بهش گفتم که دلم نمی‌خواسته تولدش رو اونجور تبریک بگم. با اینکه فکر می‌کردم الان حسابی از دستم دلخوره، خندید و گفت : «خودم می‌دونستم اینطوری تبریک نمی‌گی!»

 نمی‌تونم بهتون بگم که چقدر جا خوردم. ویس داد و گفت از اونجایی که خودش استاتوس گذاشته، مطمئن بوده که من بهش تبریک نمی‌گم چون منو می‌شناسه و می‌دونه حس بدی می‌گیرم از اینکه بعد از دیدن استاتوسش تبریک بگم. 

راستش رو بخوام بهتون بگم واقعاااااا سیم‌پیچی‌های مخم اتصالی کرد و سوخت! انقدر که دقیق من رو شناخته بود! واقعا پیشش شرمنده شدم. نه تنها برای تبریک نگفتنم بلکه به خاطر اینکه آخرش اون بود که پیام داد و منی که حتی نمی‌دونستم بابت چی عصبانی هستم رو از خود درگیری نجات داد.

و مزخرف‌تر اینکه در این مدت همه‌ش با خودم حق به جانب فکر می‌کردم و می‌گفتم که من براش مهم نیستم و اون وقتی دید که من بهش پیام ندادم، باید بهم پیام می‌داد! واقعا متوجهم که گاهی چقدر بی‌منطق و رو مخ فکر می‌کنم!

:))))

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۱
Blue Moon

یعنی شما ببین یه استادی که دکترا گرفته، این همه درس خونده، تحصیل کرده، در جامعه حضور داشته، ببین به چه حد از خفت و ذلت باید رسیده باشه که دلش بخواد به جای دعای خیر صدها دانشجو، والدین دانشجوها، دوستان دانشجوها، فک و فامیل‌های ایشان، فوش و نفرین هاشونو به جون بخره و توی گروه بنویسه:« دوشنبه راس ساعت سه ظهر امتحان پایان ترم به صورت ویدیو کال گرفته خواهد شد.»

 

 

-می‌دونم که واژه‌ی فوش اشتباهه و فحش درسته، ولی از اون‌جایی که غلظت فحش خیلی زیاده و ما هم آدمای مودبی هستیم، می‌نویسم فوش!:)))

 

۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۶
Blue Moon

‏آدمایی که دیگه نیستن رو کامل حذف نکنید. اونا رو با تموم خاطراتشون توی آرشیو نگه دارید برای روزایی که مرز دلتنگی قلبتون به حد انفجار برسه. اون روز میتونید خاطره هارو از قعر آرشیو خاک گرفته ذهنتون بکشید بیرون و با خیال راحت، یه دل سیر مرورشون کنید.

 

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۵
Blue Moon