دردها هیچوقت بیرنگ نمیشوند، فقط کمرنگ میشوند و گاهی هم پررنگ!
دردها هیچوقت بیرنگ نمیشوند، فقط کمرنگ میشوند و گاهی هم پررنگ!
هر چه میگذشت به عادی بودن خود بیشتر پی میبرد و این باعث خاصتر شدنش میشد.
کرونا بهمون یاد داد مهم نیست چقدر کوچیکیم، وقتی که بخوایم میتونیم دنیا رو به گند بکشونیم •_•
بابام یه مایع دستشویی خریده که آدم دوست داره از کرونا تشکر کنه که مجبورمون کرده دَم به دقیقه دستامونو بشوریم؛ بسکه این بزرگوار خوش بوئه!
دارم به ایجاد یه موضوع جدید با نام اعترافات احمقانه توی بلاگم فکر میکنم •_•
و من همیشه همین بودهام...کسی که اظطرابها و ساییدگیهای روحش را پشت ظاهرِ کاغذیش مخفی میکنه!
-من میرم اون طرف میشینم.
-اون طرف چه برتریای داره مگه؟
-تو اونجا نیستی!
چه جرم رفت، که با ما سخن نمیگویی؟!
چه کردهام، که به هجران تو سزاوارم؟!
[سعدی]
خدایا یه دونه از این "سعدی"ها لطفا!
کاش میشد یقهی یه سریهارو گرفت و بهشون گفت دست از سر من و خوابهام بردار؛ خسته نشدی آخه؟ هرشب هرشب هی میپَری وسط خوابهام که چی بشه؟•_•
آدم از بی لیاقتی بعضیا دوس داره سر خودشو بکوبه به درو دیوار و زمین و آسمون•_•