ماه آبی من

پیوستن بلومون به چالش نامه نگاری

دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۰۵:۰۰ ب.ظ

سلام. توضیحات این چالش رو تا الان حتما همتون فهمیدین پس دیگه من نمیگم. از اونجایی هم که بسیااااار بهم اصرار شد(!) که منم نامه بنویسم، نوشتم:

بسم الله الرحمن الرحیم

خب خب و اکنون منی که شروع به نوشتن نامه ای کردم که قرار نیست هیچوقت به مقصدش که گذشته باشه برسه. ولی از اونجایی که 99 درصد اوقات خلاف حرفای من ثابت شده باید طی همین چند روزه منتظر رسیدن خبر کشف راه برگشت به گذشته، ان هم به صورت تضمینی و بدون بازگشت باشیم! شایدم با بازگشت...نمیدونم.

حالا اگه فرض رو بر این بگیریم که به مقصد برسه، تو اونو پیدا کنی، حال خوندنش رو داشته باشی... تصمیم دارم حرفای مهمی رو بهت بزنم که آینده تو عوض میکنه!

لازمه خودمو بهت که خودم باشی معرفی کنم؟ آخه رفیق تو همین الانم میدونی با کی طرفی!

ببین دخترجان مهم ترین خبری که میتونم بهت بدم اینه که تو تا این سن سالم و زنده ای! یعنی ممکن بود الان همه ی دوستات رو نامه به دست پیدا کنی در حالیکه برای خودت یه تیکه کاغذم نیومده باشه... و خب میدونی که اون خبر خوشایندی نیست •-• بنابرین انقد خوش شانس هستی که به این سن برسی.

نکته بعدی اینه که تو باید یه کارهایی رو کنی و یه کارهایی رو نکنی!(توروخدا؟ :/) فهمیدن این قضیه رو میسپارم دست خودت، چون به هر حال گوش نمیدی. فقط اینکه اون چند بسته کبریت رو حتما بسوزون این تنها شیطنت باحال بچگیته که بعدا نقل مجالس میشه و تو از شنیدنش کیف میکنی.... ای بابا چی دارم میگم، بچه چهار ساله که خوندن بلد نیست! تو الان نهایتش بتونی اسم خودتو بخونی. اصلا بذار بریم یکم جلوتر... نه نه اینجا اتفاق خیلی بدی افتاد، فقط در این مورد بهت بگم که خوب میشه. بذار بریم جلوتر.... آهاااااا اینجا همونجاست که باید بزنم روی دستت! با راحیل دوست نشو. نشو. نشو. نشو، فهمیدی؟! میدونم فکر میکنی خیلی دختر خوب و باحالیه و احتمالا دوست صمیمی تمام ادوار زندگیته؛ ولی نیست! حتی یه ذره هم شبیه چیزی که فکر میکنی نیست. تو همین الانم دوست صمیمیت رو پیدا کرده ای. فقط زمان میبره تا بفهمی کیه.

یه خبر خوب دیگه هم اینه که تو قراره آدم خیلی باحال و خفنی بشی [لبخند کجکی با عینک آفتابی]، میدونم چی اومد تو ذهنت... اره همون :d فقط به کسی نگو. دیگه عرض خاصی ندارم، ازت خیلی راضیم، همین روندی که اومدمو بیا. 

اصلا هم تصمیم ندارم هیجان زندگیتو کم کنم و اتفاقات رو برات بگم، این اندک چرندیاتم نوشتم که اگه احیانا به دستت رسید دلیلی بشه واسه لبخندت. 

و از اونجایی که من توام(!) میدونم از همینا بیشتر خوشت میاد تا اینکه بدونی در آینده چی پیش میاد. اون جمله که شنیدن این حرفا آینده تو عوض میکنه رو هم الکی گفتم. اگه عوض کنه که دیگه این نامه رو برات ننوشته بودم،اگه نوشته بودم پس عوض نشده بوده که... ولش کن یکم پیچیده اس ‌:|

کاریت ندارم دیگه...برو مشقاتو بنویس، انقدم نرو خونه مهسا که بازی کنین. بشین یکم درس بخون بلکه عادت بشه برات. 

(صلاح دیدی به اینم گوش نده عزیزم، بچه ها داشتن چپ چپ نگام میکردن مجبور شدم یه پند آموزنده هم زورکی جا بدم تو نامه م) 

هیچی دیگه همین... 

خیلی دوستت دارم عشقم! 

قلب های فراوان

محل نام و نام خانوادگی:

محل امضا:

تاریخ : پانزده مهرماه 98

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۱۵
Blue Moon

نظرات  (۱۳)

۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۴:۲۶ فتل فتلیان

خواهش 

نامه ای به گذشته !!!؟ 

نگارشم خیلی خوب نیست ولی خب شاید نوشتم ، میدونی یجورایی هم منتظر بودم یکی بهم بگه تا منم شرکت کنم 

مرسی

پاسخ:
منم نگارشم خوب نیست. اگه میدونستم زودتر میگفتم. مشتاقم بخونمش
۲۶ مهر ۹۸ ، ۲۰:۳۰ فتل فتلیان

خیلبی خوب بود 👌

پاسخ:
ممنون، کاش شما هم مینوشتین 
۱۹ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۳ غریبه آشنا A

وای دوست خفن و با حال من در چه حال؟!😉😃

چه خبر؟سایت سنگین شده خبری ازت نیست بلو جونم😘😊

پاسخ:
سلام عزیزم، کربلا بودم. دیشب رسیدم خونه":)

:)

نه عزیز جان وقت نمیشه فقط الان تونستم بیام و پستهای شما رو بخونم 

پاسخ:
هر وقت تونستی حداقل برای خودت بنویسش، منم قصد شرکت نداشتم و همینجوری برای خوشحالی خودم نوشتم":)
ممنونم که پستامو میخونی، خیلی برام با ارزشه♡

بلو بازیگوش 

مشقات رو آخر شب مینوشتی ؟😉😉

پاسخ:
نمیدونم راستش واقعا یادم نمیاد":d
نوشتی شما؟! 

خیلی خوب و متفاوت بود!

خوشمان آمد آفرین بر شما =))

پاسخ:
ممنونم عزیزدل، لطف کردی:))♡

:)

پاسخ:
بنویسید شماهم

خیلی خوب بود :)) معلومه راضی‌ای به طور کلی :) اون قسمتی که پیچیده شد هم باحال بود :)) 

پاسخ:
سلام فاطمه خانم ممنون عزیزدلم، لطف کردی♡ =)
پاسخ:
ممنونم❀
۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۹:۲۶ مهدی ­­­­

بلی یکم نوشتم. ولی چیز زیادی نداشتم برای گفتن

پاسخ:
الان میرم بخونم

عینک دودی:)

ممنون که شرکت کردید:)

لینک بفرستید برا جواد که لینک بشید:)

پاسخ:
بله دیگه=)
آدرس وبشون رو ندارم
۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۸:۰۷ مهدی ­­­­

چقدر خوبه راضی اید از حالتون :)) 

پاسخ:
ممنونم^^ شما شرکت کردید؟!؟! 

وای خدایا😂، فقط اونجایی که گفتی قراره در آینده به آدم خیلی خفنی تبدیل بشی! 

پاسخ:
دعا کن خدا زود شفام بده خسته شدم":)
ولی خب سعی کردم زیاد حکیمانه با یه بچه حرف نزنم دیگه تهش این دراومد:d

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">