از یاد رفته
یکی میگفت دفتر خاطرات ۶ سال پیششو آورده و دیده که اون موقعها نوشته بوده که امیدواره هیچوقت از فلانی جدا نشه ولی حالا اصلا یادش نیست که فلانی کیه.
میدونم اینو به طنز نوشته و شوخیه و حتی باهاش خندیدم.
ولی یکهو به خودم فکر کردم. به این که من تک تک آدمهایی که اسمشون توی دفترهای خاطراتم ثبت شده رو به یاد دارم، به طور کامل. حتی اگر یه رهگذر ساده بود، یه کسی که توی اتوبوس خط نادری - پاداد فقط مسیرش با من یکی بوده. یکی که یه جمله ساده مثل روزبخیر رو بهم گفته و یکی که توی بزرگترین اتفاقات زندگی کنارم بوده.
من آدما رو خوب یادمه، اینکه کی برام چیکار کرده و کی باهام چیکار.
نه تنها توی دفترم بلکه توی ذهنم برای همیشه ثبت شده.
دارم به این فکر میکنم که من، کی و کجا توی دفتر چه کسی برای ابد ثبت شدم؟ آیا اون شخص بعد ده سال، بعد بیست سال هنوز میتونه منو به خاطر بیاره؟
اصلا چقدر طول میکشه که من از یاد برم؟
ولی خب... چیزی که میدونم اینه؛ برای اینکه فراموش بشی باید اول توی ذهن کسی ثبت شده باشی.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.