ماه آبی من

خاطره [جهنم]

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۲۵ ب.ظ

طرف از پشت تلفن می‌گه: "ازش بپرس ببین استرسِ چی رو داره؟"

سوال رو بلند ازش پرسیدم؛ روش رو برگردوند و گفت: "بگو هیچی."

تلفن رو که قطع کردم فقط دلم می‌خواست بغلش کنم و بگم نگران هیچی نباش، اگه بخوای برات قسم می‌خورم که حالش خوب میشه؛به فکر خودت هم باش. به منی فکر کن که از طرفی تو رو با این حال می‌بینم، و از طرفی اونو روی تخت بیمارستان.

ولی هیچ‌کدوم از این کارا و حرفا رو نکردم و نزدم.

فقط سعی کردم با مسخره‌بازی و حرفای بی‌ربط ذهنش رو یکم از مسائل پیش‌اومده دور کنم.

بعد توی ماشین از بغضی که داشت گلوم رو خفه می‌کرد نتونستم حرف بزنم و در جوابِ حرفاش یا سکوت می‌کردم یا یه اوهوم می‌گفتم.

بغض‌های توی گلو که کشنده نیست، هست؟

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۸/۲۹
Blue Moon

نظرات  (۵)

۳۰ آبان ۹۸ ، ۰۰:۰۲ زیگفرید ‌‌‌

 خبرِ سلامتی‌ش رو زودی ازت بشنویم.

پاسخ:
سلاااااام. ممنونم. باید بگم که الان خوبن، یا حداقل بهترن:)
۲۹ آبان ۹۸ ، ۲۲:۱۸ مشتاقٌ الیه

ان شاالله نیست...

 

پاسخ:
ان شاء الله 
۲۹ آبان ۹۸ ، ۲۲:۰۱ محمدرضا حمیدیان پور

گفتین :)

۲۹ آبان ۹۸ ، ۲۱:۴۸ محمدرضا حمیدیان پور

منظورتونو متوجه نمی شم

 

پاسخ:
در چه مورد؟! 

نیست، خیالت راحت. حداقل اثر کشنده‌ش آنی نیست، تاثیر درازمدتش رو نمی‌دونم... 

پاسخ:
واسه همینه تا الان زنده‌ام
متشکرم از حضورت♡

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">